Montag, 23. September 2013

تصور نمایید از فردا صبح، در کشور ما دموکراسی حاکم گردد. اگر چه تصورش هم سخته...

ین بدین معنی خواهد بود که دین از حاکمیت کشور کنار گذارده شده و فردی که توسط اکثریت جامعه، به عنوان نماینده انتخاب میگردد، مدیریت کشور را به عهده بگیرد.اکثریت جامه ایران چه کسانی هستند؟ افرادی مذهبی و معتقد به اصول دینی. حال چگونه ممکن است فردی غیر مذهبی به عنوان نماینده این اکثریت انتخاب شود که بتواند حکومتی غیر دینی را اداره نماید؟ و اگر فردی غیر مذهبی انتخاب شود، اکثریت مذهبی چگونه وی را خواهند پذیرفت؟در نظر داشته باشید که «فرد مذهبی» ایرانی با «فرد مذهبی» غربی تفاوت بسیار دارد. فرد مذهبی ایرانی معتقد به اداره حکومت به شیوه اسلامی است زیرا که اداره حکومت به این شیوه، یکی از اصول اسلام است.سالهای بسیار دیگر نیاز است تا مردم ایران بتوانند خود را برای پذیرش دموکراسی آماده کنند.تفکرات مذهبی باید از بین رفته و یا حداقل به درون مساجد بازگردند و تعصب چه از نوع مذهبی چه از نوع فرهنگی، از میان ایرانیان برچیده گردد. مردم ایران باید یاد بگیرند مسئولیت اعمال خود را بپذیرند، حافظه تاریخی خود را تقویت کنند و دست از فراموشی تاریخ تلخ و تجربیات گذشته بردارند. تنها در این صورت است که میتوان حکومتی دموکراتیک را برای کشور ایران فرض نمود

Montag, 16. September 2013

در رابطه با کشتار مجاهدا در عراق...

من نمیگم مجاهدا خوب یا بدن اما ایرانی هستن و کشتار این افراددر اشرف به نظر من باید خشم هر ایرانی طرفدار دموکراسی را بر انگیزه ...این گروه اشتباهات زیادی کرده اما کدام حزب ایرانی ، اصلا تمام ایرانیها اشتباه نکردن؟خیلیها میگن اینها آدم کشتن با ایرانیها جنگیدن...اما آیا ما ملت با آوردن رژیم پلید آخوندها با سکوتمون در این سالها که هزاران هزار ایرانی به دست رژیم آخوندی کشته شدن ، آدم نکشتیم، در کشتار دست نداشتیم ؟امیدوارم روزی بتونیم به این نتیجه برسیم که اتحاد ما موجب ترس رژیم و سرنگونیشه و همه احزاب هم به این نتیجه برسن که ایران مال انها نیست و تمام ایرانیها مجاهد، سلطنت طلب ،کمونیست وووو ... نیستن.

آزادي

ﻧﺎﻇﻢ، ﺗﻮ ﻣﯿﮑﺮﻭﻓﻮﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﮐﯽ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻪ ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﮐﺠﺎﺱ؟ ﺩﺍﺩ ﺯﺩﯾﻢ : ﻭﺍﺷﻨﮕﺘﻦ!!! ﮔﻔﺖ : ﯾﻪ ﻣﺮﮒ ﺑﺮ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﺑﮕﯿﻦ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻭﺍﺷﻨﮕﺘﻦ ﺑﺸﻨﻮﻥ! ﻣﺎ ﻫﻢ ﯾﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﻓﺘﻖ ﻭ ﺣﻠﻘﻮﻣﻤﻮﻥ ﺑﻪ ﻟﻄﻒ ﺭﺏ ﺍﻟﻌﺎﻟﻤﯿﻦ ﺳﺎﻟﻢ ﻣﻮﻧﺪ. ﻧﺎﻇﻢ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﮐﯽ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻪ ﺣﺮﻡ ﺁﻗﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ( ﻉ ) ﮐﺠﺎﺱ؟ ﻣﺎ ﺩﺍﺩ ﮐﺸﯿﺪﯾﻢ : ﮐﺮﺑﻼ! ﮔﻔﺖ : ﺣﺎﻻ ﯾﻪ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﻦ ﮐﻪ ﺁﻗﺎ ﺗﻮ ﮐﺮﺑﻼ ﺑﺸﻨﻮﻥ! ﻣﺎ ﻫﻢ ﯾﻪ ﻓﺮﯾﺎﺩﯼ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﻗﻠﺒﻤﻮﻥ ﺩﺭ ﺧﻄﺮ ﺗﻬﯽ ﺷﺪﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ. ﮔﺬﺷﺖ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ. ﺧﯿﻠﯽ ﻃﻮﻝ ﮐﺸﯿﺪ ﺗﺎ ﺑﻔﻬﻤﯿﻢ ﻟﺲ ﺁﻧﺠﻠﺲ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻣﺠﺴﻢ ﺳﯿﻨﻤﺎﺱ، ﻧﯿﻮﯾﻮﺭﮎ ﻣﺨﻮﻓﻪ ﻭ ﺑﺎﺣﺎﻟﻪ، ﻻﺱ ﻭﮔﺎﺱ ﭘﺮﺯﺭﻕ ﻭ ﺑﺮﻗﻪ، ﻧﯿﻮﺍﻭﺭﻟﺌﺎﻥ ﻣﻬﺪ ﻣﻮﺳﯿﻘﯿﻪ ﻭ ... ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﻫﻔﺖ ﺻﺒﺢ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻧﮑﺮﮤ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﮤ ﻣﺎ ﺑﯿﺪﺍﺭﺷﻮﻥ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻋﺬﺭﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﻨﯿﻢ. ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺲ ﻭ ﻧﺎﮐﺴﯽ ﻧﮕﯿﻢ « ﺑﺮﻭ ﺑﻤﯿﺮ ! ﻣﺮﮒ ﺑﺮ ﺗﻮ!» ﻭﻟﯽ ﻫﻨﻮﺯ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﻪ، ﺁﯾﺎ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻭﺍﺷﻨﮕﺘﻦ ﻭ ﮐﺮﺑﻼ ﺻﺪﺍﻣﻮﻧﻮ ﺷﻨﯿﺪﻥ، ﻓﻬﻤﯿﺪﻥ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ؟ ﻭﺍﺷﻨﮕﺘﻨﯿﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﻥ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﻩ،ﯾﺎﺯﺩﻩ ﺳﺎﻟﻪ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﺒﻮﺩﻩ؟ﭼﺮﺍ ﻓﮑﺮ ﻧﮑﺮﺩﯾﻢ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﺎ ﺩﺍﺩ ﺑﺰﻧﯿﻢ: ﻣﺮﮒ ﺑﺮ ﺑﯽ ﺳﻮﺍﺩ ﻭ ﺑﯽ ﺳﻮﺍﺩﯼ ! ﻣﺮﮒ ﺑﺮ ﻋﻘﺐ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﻋﻘﺐ ﺍﻓﺘﺎﺩﮔﯽ !ﻣﺮﮒ ﺑﺮ ﺧﻮﻧﺮﯾﺰﯼ! ﻣﺮﮒ ﺑﺮ ﺧﺸﻦ ﻭ ﺧﺸﻮﻧﺖ! ﻣﺮﮒ ﺑﺮ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﯿﺨﻮﺩﯼ ﻣﯽ ﮔﻪ «ﻣﺮﮒ .........»! ﺍﯼ ﻣﺮﮒ ﺑﺮ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻋﺸﻖ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ،ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩ "ﻣـــــﺮﮔـــ "
نسلی که به خوبی می دانست اینها کی هستند منقرض شد و رفت. نسلی که به چشم خود دید اینها کی هستند درحال انقراض است. نسلی که با اینها بزرگ شده و ذهن و روح و اخلاق و وجدان او به شدت دستکاری شدۀ اینهاست هم کنون روی کار است. بسیارند جوانانی که کوشش می کنند تا بفهمند در این سه دهه چه بر ایران و چه بر نسل های پیشین رفته است اما با کمال تأسف حاکمیت توحش آخوندی و غلبه فرهنگ مشترک اوباش و فرهنگ دلال بی وطن بازار سنتی ، کارخودش را کرده و ویرانی خودش را به بار آورده است. صعب راهی بولعجب کاری پریشان عالمی پیش روی این نسل است. آیا خواهد توانست کشتی ازین ورطۀ بلا ببرد یا آن که سرانجام جهانی ویران غرق در لجن و ابتذال و خرافه و بی فرهنگی حاصل حکومت توحش ملایان را برای فرزندان خود به میراث خواهد گذاشت؟ نمی خواهم ناامید باشم !

Samstag, 14. September 2013

اگر دعا کردن اثر داشت....

- پاکستان و عربستان فینال جام جهانی‌ فوتبال رو برگزار می‌کردن. - همه دختران قمی و مشهدی الان هیکل جنفیر لوپز رو داشتن و پسران شون تو پرسپولیس بازی می‌کردن. - الان هر سال تو عاشورا مراسم شادی نفله شدن لشکر یزید رو برگزار می‌کردیم. - خمینی هنوز تا انقلاب مهدی زنده بود. - همه ایرانی‌ها پذیرش کانادا داشتن. - جنگ ایران و عراق به جای هشت سال، ۵ روز طول می‌کشید و حتی از دماغ هیچ کدوم از سربازان ایرانی هم یه قطره خون نمی‌اومد. -علی دایی رییس ای اف سی می‌شد. - دختر شایسته از قندهار انتخاب می‌شد. - الآن سومالی داشت به امریکا گندم صادر می‌کرد. - آمازون از وسط عربستان می‌گذشت. - و... [تکمیل آن با شما]

افسوس و هزاران افسوس

یادمه بچه که بودم دنیا یک جور دیگه بود ،شایدم ماها جور دیگه بودیم درست نمیدونم ،اما یادمه که محبت بود ،دوستی بود ،انسانیت بود ،رفاقت بود ،نمیگم دعوا نبود، بحث نبود ،دلخوری نبود,قهرنبود, اما آخرش دلخوشی بود ،آشتی بود.یادمه پدر مادرم شبهای جمعه که میشد به هر طریقی بود بار و بندیلشون میبستن و میگفتن بریم خونه بابا بزرگ ،عمه ها ،عموها هم با بچه هاشون میومدن آنجا و همه دور هم جمع میشدیم. یک عده ورق بازی میکردن،یک عده گل یا پوچ بازی میکردن یا تخته و شطرنج...اسم، فامیل، شهر،میوه بازی میکردیم...تا صبح میشستیم و بازنده ها صبح میرفتن آش یا حلیم میگرفتن و همه در کنار هم میخوردیمش...جمعه ها میرفتیم پیک نیک ،فوتبال میکردیم....خلاصه با هم بودیم ،هوای همدیگررا داشتیم ،بازم میگم نه این که همه چیز عالی بود،اما اگر هم دعوایی بود، همونطور که گفتم آخرش آشتی بود....خلاصه خیلی خوش میگذشت، تنها نبودیم . الان سالها هست که دیگه دور هم جمع نمیشیم ،دعواها به آشتی نمیرسه ،محبت نیست ،انسانیت نیست ،میگن آدم وقتی پیر تر میشه عا قل میشه ،مهربونتر میشه ،فهمیده تر و انسان تر میشه متاسفانه ماها که بد تر شدیم ، نه ماها بلکه والدینمون هم بهتر نشدن...کاش پیر میشدیم اما احساساتمون بچگانه باقی میموند...اینجوری الان تنها نبودیم ،با هم بودیم...دست کم این خاطرات در حافظم باقی موندند وعوض نشدن...این روزها دیگه هیچوقت نمیاد ...افسوس

Dienstag, 7. Februar 2012

ایرانی بر خیز که وقت اتحاد است

ندا ها و سحراب ها نمردند که ما بنشینیم در خانه خود و بگوییم انتخابات تحریم است !
اینچنین پیش برویم سال دیگر همین حرف را برای انتخابات ریاست جمهوری خواهیم زد .
اصلا نباید بگزاریم رژیم بتواند به راحتی انتخابات را بر گزار کند .
چه بر سر ایرانیان آمده ؟ همانند یک گوسفند نشته ایم تا همه چیز خودش درست شود ؟
آیا با سالی 1 الی 2 تظاهرات انقلابی پیروز میشود ؟ یعنی ما از عرب ها بی عرضه تر هستیم ؟ راهی که ما شروع کردیم را آنها به پایان رساندند . روشنفکران ایرانی کجا هستید ؟

با شعار : (خامنه ای ، بشار اسد _ دیکتاتوری دیگر بس است)


یا امروز یا هرگز
ایران امروز در شرایطی هست که شاید کمتر کسی بتواند عمق فاجعه های پیش رو را درک کند، امکان شروع جنگ جهانی سوم توسط ایران کاملا واضح است و تنها مردم ایران هستند که می توانند جلو این حکومت را بگیرند کشور های اروپایی و آمریکا به فکر منافع خود هستند همانطور که می بینیم در سوریه 6000 نفر کشته شده اند ولی آنها ترجیح می دهند وارد عمل نشوند زیرا به فکر منافع خودشان هستند. زمان بیدار شدن فرا رسیده اگر امروز بیدار نشویم دیگر بیداری دیرهنگام سودی ندارد.
کشور های عربی راهی را که ما قبل از آنها شروع کردیم به پایان رساندند، ما هر سال منتظر 3 الا 4 روز هستیم که تظاهرات کنیم ، روز های مانند 22 بهمن ، 18 تیر ، 22 خرداد ، این چنین پیش برویم تا 10 سال دیگر هم به خواسته خود نمی رسیم و نباید به امید ناتو یا هیچ چیز دیگر نشست، جز خود ما هیچ کس به فکر ما نخواهد بود.
باور کنید اگر وارد عمل نشویم ایران وارد جنگ خواهد شد و روز به روز اوضاع خراب تر می شود. کافی است همه با هم اراده کنیم و به میدان بییایم و تا آزادی در میدان بمانیم.
این روز ها حرف از اینترنت ملی است ، باور کنید اگر دیر وارد عمل شویم این تنها راه ارتباطی را هم قطع میکنند .
22 بهمن نزدیک است و تنها فرصت برای ما این است که از این روز استفاده کنیم و به خیابان ها بییایم و عقب نشینی نکنیم ، همانند پارسال 25 بهمن (1389) که تا یک ماه هر هفته سه شنبه ها به خیابان ها آمدیم و رژیم کاملا شکه شد. امسال (1390) نیز سه شنبه ها را انتخاب میکنیم ولی نه مثل پارسال فقط تا یک ماه بلکه تا آزادی.
از هیچ فرصتی نباید بگذریم، بعضی ها می گویند 25 بهمن که پارسال خودمان انتخاب کردیم به خیابان ها بیاییم ، ولی این اشتباه هست چرا بگذاریم رژیم با خیال راحت 22 بهمن را برگزار کند و سپس 25 بهمن به سرکوب ما بیاید . از همه فرصت ها استفاده میکنیم حتی روز برگزاری انتخابات مجلس را هم فراموش نمی کنیم و به خیابان ها می آییم.


22 بهمن ، 25 بهمن ، روز برگزاری انتخابات مجلس و روز هفتم کشته شدگان روز 25 بهمن پارسال یعنی سه شنبه 2 اسفند و به همین ترتیب هر هفته سه شنبه ها به خیابان ها می آییم تا آزادی...


با شعار : خامنه ای ، بشار اسد - دیکتاتوری ، دیگر بس است.
ایرانی بر خیز که وقت اتحاد است.